پس از تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و طرح ششگانه اصول «انقلاب سفید» كه باعث اعتراض عمومی مردم و نیروهای مذهبی شد، شاه برای خاموش كردن صدای معترضین به مدرسه فیضیه قم حمله كرد؛ که این واقعه خونین و مجموعه حوادث بعد از آن مانند دستگیری طلاب و اعزام آنان به سربازی باعث خشم مردم شد. وقوع این حوادث همزمان با فرا رسیدن ماه محرم سال 1342 بود و بهترین فرصت برای افشای چهره واقعی رژیم پهلوی بود.
ساواك كه از جایگاه ویژه این ماه اطلاع داشت، بسیاری از وعاظ را احضار و آنان را ملزم كرد كه در محافل و مجالس 1- علیه شاه سخن نگویند، 2- علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود و 3- مرتب به مردم نگویید كه اسلام در خطر است. اما، امام خمینی(ره) در طی نشستی با علما و مراجع قم پیشنهاد كرد كه در روز عاشورا هر یك از آنها برای مردم و عزاداران حسینی سخنرانی كرده و به افشای چهره واقعی رژیم بپردازند؛ و خود امام نیز علیرغم تهدید رژیم، در 13 خرداد 1342 به ایراد سخنرانی در مدرسه فیضیه پرداخت و شدیدترین حملات خود را متوجه شخص شاه، آمریكا و اسرائیل نمود و آنها را عامل بدبختی مملكت دانست. به دنبال سخنان كوبنده و افشاگرانه امام دو روز بعد در سحرگاه 15 خرداد 1342، امام به دستور شاه در منزل مسكونی خود در قم دستگیر و به تهران منتقل شدند. وی را ابتدا در یك سلول انفرادی زندانی و سپس به یك پادگان نظامی منتقل نمودند.
به دنبال انتشار خبر دستگیری امام(ره)، از نخستین ساعات روز 15 خرداد اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد كه با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود. ماموران نظامی كه در نقاط مركزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر شده بودند بر روی تظاهر كنندگان آتش گشودند؛ كه فیجیعترین حادثه، مربوط به كشتار كفن پوشان ورامین بود كه در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند و ماموران نظامی در سر پل باقرآباد با آنها رو به رو شده و با سلاحهای نظامی آنان را قتل عام كردند. در پی این حادثه هزاران نفر از مردم، در شهرهای مختلف كشته و زخمی شدند.
در واقع میتوان این قیام را حركتی خودجوش و مردمی دانست؛ یعنی شركت افراد بدون توجه به نوع شغل، تحصیلات، سن، وابستگی گروهی و هرگونه موقعیت اجتماعی و صرفاً براساس یك شعار و یك هدف مشترك؛ كه هیچ كدام از این گروه ها برای پانزده خرداد برنامهریزی خاصی نداشتند. بلکه با وجود بستر و زمینههای قبلی آن، و در حمایت از رهبری امام، این قیام به اوج خود رسید و اغلب شهرهای ایران را فراگرفت.
با این همه، با قاطعیت می توان گفت اگر 15 خرداد رخ نمی داد، آگاهی و تفکر انقلابی در مردم آن گونه رشد نمی کرد؛ روحانیت، به ویژه امام خمینی(ره) پیش گام مبارزه با رژیم قرار نمی گرفت و همراه با تشکیل سازمان ها و گردهم آیی های اسلامی، چهره واقعی شاه و دست نشاندگان او برای مردم آشکار نمی شد.
این درحالی است که بی شک پایان دکترین جدایی دین از سیاست مهمترین دستاوردی بود که از هر جهت می توان برای این قیام مهم و تاثیرگذار برشمرد.
قيام 15 خرداد، به افسانه جدايی دين از سياست که بيش از نيم قرن، از سوی استعمارگران رژيم های دست نشانده آنان تبليغ و ترويج شده بود، پايان داد و جداناپذيری اسلام از سياست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمريکايی باز شناسانيد. از آن پس، اسلام راستين که تا دیروز جايی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در ميان نسل تحصيل کرده و به ويژه دانشگاهيان راه يافت و گام به گام گسترش پيدا کرد و فعاليت های سياسی بر پايه اسلام، به عنوان بزرگترين جريان سياسی در ايران اوج گرفت و پيشرفت کرد و زمينه ساز انقلاب اسلامی شد.
فارغ از این مهم اما آشکار شدن ماهیت رژیم پهلوی و نظام ظالمانه شاه را نیز باید یکی از مهمترین نتایج و دستاوردهای قیام 15 خرداد دانست.
در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی، دستگاه حکومت به وسيله حاميان آمريکايی خود، با شيوه ها و تاکتيک های پيچيده و حساب شده ای، به مبارزه با اسلام می پرداخت و شاه با تظاهر به اسلام و شعاير مذهبی، می کوشيد به شکل مرموزی، توطئه اسلام زدايی پدر خويش را پی بگيرد. از اين رو، تا پيش از قيام غرور آفرين پانزدهم خرداد 1342، بسياری از عناصر و چهر ه های اسلامی ديد مثبتی به شاه داشتند و او را «اسلام پناه» می پنداشتند، ولی ددمنشی و سفاکی نسبت به مردم مظلوم و تجاوز به حريم روحانيت در جريان واقعه پانزده خرداد، ماسک فريب و ريا را از چهره او برداشت و ماهيت ضد دينی او را برای همگان آشکار ساخت.
با این همه، قيام پانزده خرداد سال 1342 را باید جرقه ای آتش بار بر خرمن باروت جامعه خفقان گرفته و شب زده ايران افکند و زمينه جنب و جوش و شور و خروش ايثار گرانه و فداکارانه را فراهم کرد. ملٌت ايران با الهام از راه و روند حماسه آفرينان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوه های ايثار و شهادت، درس جانبازی، فداکاری و پايداری آموختند، روزهای شور و حماسه فراوانی پديد آوردند و نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند. مبارزه پی گير و مقاومت خستگی ناپذير ملٌت ايران، از سال 42 تا 57 که به انقلابی اسلامی کشيده شد ريشه در قيام خونين پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی های زنان و مردان قهرمان آن روز تاريخی بود.